دلی به نام دریا
1402/08/26 | 15:42 | ᥲᥒі𝗍ᥲ🩷🫧
ادرینا . سرش رو آورد جلو و لب فلیکس رو بوسید
ادرین . ای حالم
فلیکس . خفه خودتم مرینت رو بوس میکنی
ناتالی خب بچه ها برید داخل عمارت
ادرینا در حالی که اشک میریختم گفت نمیام نمی خوام
فلیکس . گفت بی اجازه ادرینارو بلند کرد
بعد فلیکس ادرینا رو گذاشت رو تخت
بعد بهش پتو داد گفت بگیر یه کم بخواب حالت بهتر میشه
حار من رمانم رو گند میزنم