دریای من

.

ادرینا

بعد اون اتفاق چیزی یام نمیاد.

بلد شدم رفتم بیرون کل صورتم خونی بود.

یه دفعه صدای خنده آمد منم یه کم ترسیدم ولی جلوی مردم بروز ندادم.

یه دفعه یه حباب پر از پروانه های سیاه و اکومایی داخلش یه دختره هم توش بود .

گفت . مردم جهان من کریستالس هستم.

من سرور شما خواهم بود...

ادرینا.کویین ویکیدنست.چی داری بلغور میکنی.بعد مونارک مردم جهان حق آزادی دارن من معجزه گرتو میگیرم به هر قیمتی که شده.

کریستالس.عه یه بچه مامانی میخواد منو شکست بده.

آخه بد بخت نمی دونه همه ی استراتژیک هاش درست منه.

کویین ویکیدنست. ها چی دست توعه😵‍💫😶😵😧😨😰

کریستالس.بله دست منه نقشه هات هم درست منه من الان  میتونم همه ابر قهرمان هاتون رو شرور کنم البته به لطف کویین ویکیدنست جانم اگه تو این. نشه هار  نمی‌کشیدی منم الان اینجانبودم.

آمد پایین دستشو آروم رو صورتم کشید گفت .

میتونی با من باشی.

کویین ویکیدنست.نه من به خواسته خودم رسیدم مونارک شکست خورد.ولی من الان تنهام. خیلی تنها.

کریستالس.میتونی با آرزو کردن مونارک بدست بیاری

کویین ویکیدنست.نه چون به ازای اون یه نفر دیگه میمیره. همینجوری دور من میچرخید.نقط ضعف منو  میدونست.

سرم گیج رفت ولی مقاومت کردم. با هم در گیر شدیم که وقتی از قدرت نهایی¹ استفاده کردم دستمو پیچوند وبه خودم زد.

پایان....

قدرت نهایی مثل پنجه برنده گربه سیاه هست .وولی قوی تر.