دفترچه خاطرات..
بپر ادامه .
دفتر چه خاطرات یک اطاعت کننده:
من مرینتم.
تلخ یا شیرین راحت یا سخت باید زندگی کنی چون تو به نگه داری مراکلس کفشدوزک محکوم شدی مرینت.
بی دوست یا بادوست با گربه سیاه یا بی گربه سیاه.
تو به عنوان هلدر باید مواظب باشی حتی اگه بمیری.
تو باید هر روز فکر فردا صبحتو کنی که اگه زنده باشی که هیچی ولی اگه مردی باید جانشین مناسب برای معجزه گرت داشته باشی.
۱.این درست نیست.
۳. منطقی نیست.
۳. ماحق زندگی کردن داریم.
دفتر چه خاطرات عزیز من تمام معجزه گر ها رو از دست دادم من بدتری نگهبانم.
من حق زندگی ندارم. اگه پاریس تو خطر باشه من باید زود داخل دست رس باشم وگر نه مونارک و شرور ها همه جا رو به باد میکشن.
دلم تنهایی میخواد.من حتی توانایی حرف زدن با آدرین رو ندارم.به پته پته میوفتم.
ولی دلیل از دست دادن معجزه گر ها اشتباهی گرفتن فلیکس با آدرین بود.
سرنوشت ما نگهبان ها همینه.
نباید دنبال عشقمون بریم.
نباید هویتمون رو به کسی بگیم.
من هر روز یه لایلا میگم دروغ گو ولی خودم به اندازه مردم تمام پاریس دروغ گفتم.
باگفتنه :
من مرینتم
یه دختر معمولی با یه زندگی معمولی
من کفشدوزکی رو نمیشناسم.
من کیم کفشدوزک کیه😭🥺
دلم برای اون روزایی که بی دردسر سرمو رو بالشت میزاشتم تنگ شده اونقدر تنگ شده که اصلا با میکروسکوپ های قوی هم نمیشه دید.
کوچک تر از اتم ها.
بعضیاز روز ها من حتی نمیخوابم کل روز برام تبدیل به جهنم میشه.
من حتی بعضی از پنجشنبه و جمعه ها کل شب رو بیدارم.
بعضی وقتا واسه امتحان نمیتونم بخونم.
----------__________-----------________---------______--
من میترسم کسی نباید هویت منو بفهمه هم خودمو زایع میکنم هم بقیه رو.
.................................................................
میشه یه روز بخوابم دیگه بلند نشم میشه بخوابم تا صبح میشه...................
اسم این رمان یک پارتی
دفتر چه خاطرات یک اطاعت کننده
هست ولی قبول نمیکنه بیشتر از ۵۰ کارکتر بلاگیس قبول نمیکنه.