دریای من
..
سعی کردم خودمو به برج ایفل برسونم تا با بلانکت کت دیدار کنم.
با هزار بد بختی انگشترشو شکوندم.
تبدیل به ادرین شده بود .
گزارشی که نادیا شاماک داده بود.
گیج نشید این فقط یه خبره کویین ویکیدنست تو برج ایفل با آدرین اگرست ستاره معروف مدل رو به پایین هستند به گزارش کلارا گوش کنید.
کلارا الان اونجا دقیقا چه اتفاقی افتاده.
کلارا.کویین و یکیدنست بلانکت کت رو شکست داد و اکوما تو انگشترش بوده احتمالا گربه سیاه همون ادرین اگرست هست.
کویین ویکید نست. حالا احساسات خودت رو کنترل کن تا من برم بانو تو برگردونم.
دنبال شدو باگ بودم که یه دفعه دیدم همه ی معجزه گر ها دستشه حتی خرگوش.
پریدم گوشواره از گوشش درآوردم. مرینت روی زمین افتاد منم نفس نفس میزدم.
نادیا شاماک.
گیج نشید این فقط یه خبره.
متاسفانه خبر بدی هم هست.
ابر قهرمانان ما لیدی باگ و کتنوار شرور شدن وبه کمک کویین ویکیدنست خنثی شدن ولی هویت اونها لو رفته.
ادامه خبر ها میپردازیم به.............
کلویی همون لحظه.
مسخرست واقعا مسخرست.
مگه من چه چیم از اون دختره نون وا کم بود.
آلیا از شدت ترس و نگرانی شرور شد.
نادیا.هم اکنون مشاهده میکنیم یک ابرقهرمان دیگر به نام ریناروژ شرور شده و با کویین ویکیدنست در حال جنگ هستند.
یک ساعت بعد.
نادیا.بله بازم به لطف کویین ویکیدنست یه ابر قهرمان دیگر رو نجات دادیم
دفتر چه خاطرات ادرینا.
دفتر چه خاطرات عزیز من به ترتیب اول
- لیدی باگ
- کتنوار
- آلیا
- نینو
- مکس
- ایوان
- کیم
- میلن
- سابرینا
- زویی
- ناتانیل
- صاحب معجزه گر بز
- فلیکس
- کاگامی
- رز
- جولیکا
- لوکا
- بانیکس.
همه شرور شدن.
وهمه رو هم من شکست دادم. ناگهان کریستالس میاد جلو ومیگه.
مخرب لحظات من .
منم تبدیل شدم رفتم بیرون.
بعد جنگ وجدالی که داشتیم در نهایت دستشو پیچوندم.
بعد اون یه زیرپای به من زد منم افتادم زمین.
بعد گفتم کاش اینجوری نمیشد.
بعد از اون گفتم بایک نورا یکی بشید.
نورا اسم کوامیشه.
توپ رو زدم به معجزه گر.
دست بندم بید بید میکرد یه دقیقه وقت داشتم و گفتم بیارش معجزه گر رد آورد من معجزه گر پروانه رو بدست آوردم.
تموم شد.
بعد سرم گیج رفت بلند که شدم دیدم ادرین ومرینت بالا سرمن.
همه برام دست زدن .
من نمیدونستم چیشده نگو من به حالت اول برگشته بودم.
وقتی از بیمارستان مرخص شدم یه فیلم گرفتم...
ادرین من الان کلاس دوازدهم هستم. به فکر یکی کردن تیکی وپلگ نباش
وقتی من دیگه اینجا نیستم تو اینو میبینی .
من من من یه ابر شرور نبودم.
هر کسی معجزه گر قو رو داشته باشه نگه بان لیدیباگ زمان خودشه.
بعد من نورا معجزه گر رو به کسی که من تایین میکنم میده.
به فلیکس بگو با هرکی دوست داره میتونه باشه .
با هزار تا چیز دیگه.......
لایلا من لیلی اگرست هستم دختر عمه ادرینا وادرین.
ادرینا. امکان نداره نه نه این امکان نداره
بعد از اون اتفاق.
ادرینا به دلیل خوردن قدرت نهایی به دستش دار فانی را وداع برد.
بعد نورا اون فیلم رو به ادرین دادم.
معجزه گرش هم به آلیا سزار.
نورا.الیا سزار شما بعد از ادرینا صاحب من هستید شما باید این راز رو پیش خودتون نگه دارید شما از ین به بعد محافظ لیدی باگ هستی.
.............
پایان رمان تمام شد.