دلی به نام دریا

ادرینا. خفه دیگه هیچی نگو 

مرینت. چشم ملکه‌ی من. دیگه چی

ناتالی. هاعععع.. منظور از حال بد بودن بود... بعدش قش کرد.

امیلی . ناتالی نه . ادرین زنگ بزن اورژانس 

ادرین. ناتالی حالت خوبه 

امیلی. ای پسر خنگ میگم زنگ بزن.

  1. در این موقعیت مرینت با ادرینا دارن دعوا میکنن 

این رمان درباره‌ی ناتالی وگابریل و امیلی وادریناست بیشتر البته مربوط به زندگی ایناست

ادرینا.  اون موقع رو که پدر جلو خودم مرد هیچ وقت یادم نمیره دوپن چنگگگگگگ

با لحن کلویی گفت دوپن چنگگگگگ

فلیکس نمیخوام مشکلی پیش بیاد لطفا از هم جدا شین 

راوی. هیع  منی که بدبختم

راوی .  دوستان عزیز ادرین مرینت رو گرفتم

فلیکس ادرینا رو گرفتم

در پارت بعد مشاهده می‌کنیم که نقشه‌ی ادرینارو چون پارت بعد طولانی هست خداحافظ

خداحافظ کیوتی ها